به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
دلى که اندوه دارد نیاز به شانه دارد نه نصیحت... کاش همه این را مى فهمیدند….!
به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد ، به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد است
با تو از خاطره ها سرشارم.
با تو تا آخر شب بیدارم .
عشق من دست تو یعنی خورشید.
گرمی دست تو را کم دارم . . .
در وسعت قلب های عاشق باید نوشت که دنیا تنها غرور است و تنهایی تا بدانند انهایی که عاشقنذ اهل دنیای مه نیستند
گفتی که دنیا را پر از غم دوست داری پس مطمئن هستم مرا هم دوست داری گفتی نمیخواهی ببارم عشق اما شعر غریبی را که گفتم دوست داری
خوشحالی که دلمو شکستی؟؟؟
بدان ای نازنین آنچه شکستی تصویر زیبای خودت بود که در دلم ساخته بودی
وقتی خدا از پشت ، دستهایش را روی چشمانم گذاشت ، از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم ...
چند وقتیست هر چه می گردم . . .
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما . . .
گاهی حرف می زند ،
گاهی فریاد می کشد . . .
کــاش مـیشـــد روی پیشـــانی نــوشـــت:
"دل داده شـــده پـــس گــرفته نمی شــود"،
حــتـــّـــی شــما دوســت عـــــــــزیــز
غریبه بود اشنا شد … عادت شد …عشق شد …هستی شد …
روزگار شد …خسته شد… بی وفا شد …دور شد…بی گانه شد …
فراموش نشد…
وقتی عشقت رو از دست دادی ديگه سعی نكن به دستش بياری ،درست مثل چينی شكسته می مونه كه حتی اگه بندش هم بزنی ديگه به زيبايی گذشته نيست
به نامردی نامردان قسم خوردم که نامردی کنم در حق نامردان.الهی یکی پبدابشه رو دلت پا بزاره.هرچی که با من میکنی یه روز به روزت بیاره
باز دل آسمان گرفته....
بغضش را با تمام وجود حس میکنم
از آن بغضهاست که اگر بشکند ویران می کند
خوش به حال آسمان که گهگاه بغض دارد و گهگاه ویران میکند
آسمان نمی داند.که دل من تا ابد بغضی دارد که یارای شکستن ندارد
تنهایی ام را کســی شریک نیست
مطمــــئن باش
دستِ احتــــیاج به سمت ِتــــو که هیـــچ
به سمت ِ خودم هم دراز نخواهم کرد...
شایـــد کــه تنهایی هایم
از تنهایی دق کنــــد.
گــــفته باشــــم !.!.!
مـــن درد مــــــــی کــشــم ؛
تــــو امــــا …. چشم هـــــایت را ببنـــــــد !
سخت است بـدانـــــم می بینی ، و بی خیــــــــــالی … !
تمام تنم می سوزد از زخم هایی که خورده ام
دردِ یک اتفاق که شاید با اتقا قِ تـو
دردش متفاوت باشد ویرانم می کند
من از دست رفته ام ، شکسته ام
می فهمی ؟
به انتهایِ بودنم رسیده ام ؛
اما اشک نمی ریزم
پنهان شده ام پشتِ لبخنـدی که درد می کند
این خانه ...
.
.
یک خوبی دارد !..
گوش صاحب خانه و همسایه هایش ..
سنگین است !..
.
.
گریه ی وقت و بی وقت مرا نمی شنوند !!
نفرت عشق بدون حقایق است....
چرا در زمانی که در حقیقت همه یکی هستیم...
برای جدا شدن دروغ می گویید و خویشتن را نابود می سازید؟؟
رو تختم دراز کشیده بودم خوابم نبرد
گوشیمو برداشتم
sms
نوشتم: خوابم نمی بره...!!ا
......سکوت...
.........یخ شدم
هیشکی نبود که براش اینو بفرستم...پاک کردم متن رو
چیزی که هزاران بار تجربه کردم !!!ا
خیلی حس بدیه ! خیلی بد ! بی نهایت بد ! ای کاش خدا موبایل داشت تا میشد اینجور موقع ها بهش اس ام اس کرد ! خدایا شماره موبایلت رو برام میفرستی ؟
سکوت نکردم که فراموشت کنم
نمی خواهم از یادم بروی....
اشک نمی ریزم
تا.......
لحظه های نبودنت را ابری کنم
تنها...تنها...
لحظه های با تو بودن را مرور می کنم
و...به تو می اندیشم در ابدیت لحظه ها
نمی دانی چه غمگینم
در این تاریکی شبها
چه بی تابانه دلگیرم
نمی دانی که گاهی عاشقانه
در تب رویای تو ارام می گیرم
چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت دزدید
و به جاش یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داد زل بزنی و
به جای اینکه لبریز کینه و نفرت شی ، حس کنی هنوزم دوسش داری
چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار غرورش
همه وجودت له شده ….
چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی
اما وقتی دیدیش هیچ چیزی جز سلام نتونی بگی….
چه قدر سخته وقتی
پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه اما مجبور باشی بخندی
تا نفهمه هنوزم دوسش داری …….
چه قدر سخته گل آرزوهاتو تو باغ دیگری ببینی
و هزار بار تو خودت بشکنی و اون وقت آروم زیر لب
بگی : گل من باغچه نو مبارک
میدانم که از تو دورم ومیدانم بینمان فرسنگ ها فاصله است ....
اما...
فاصله تنها نگاه هارا ازهم دور میکند...
ولی قدرت این را ندارد
توراکه همیشه در یادو خاطرم ماندگاری ...ازمن دورکند!!!
روزگــار عجیبیست
هرچه بیشتر به اطرافیانت توجه می کنی و نزدیک میشی
بیشتر ازت فاصله می گیرند ...!چرا؟؟؟
زندگی " باغی " است
که
با عشق "باقی" است !
مشغولِ "دل" باش نه"دل مشغول" !
بیشتر "غصه های ما" از "قصه های خیالی" ماست !
پس بدان
اگر "فرهاد"باشی
همه چی شیرین است !
خدایا ...
هیچ می دانی که همیشه به موقع
به دادِ دلم.. تو می رسی ؟؟!
آنجا که خسته ام ..
آنجا که دل شکسته ام ..
آنجا که ازهمه ی عالم و ادم گسسته ام ..
همیشه تو همان دستی هستی
که می گیری از دلم غبارِغمها را،
سپاس خدایِ قطره ها ...
بارانت بر دلم بارید و نگاهِ من تر شد!
و من...
از یمنِ وجودِ تو ...
تازه تر شدم !!
اگر از پایان گرفتن غم هایت
نا امید شده ای؛
به خاطر بیاور
زیباترین صبحی که تا به حال تجربه کرده ای؛
مدیون صبرت
در برابر سیاه ترین شبی هستی؛
که هیچ دلیلی برای تمام شدن نمی دیدی ...
.
.
چقدر سخته
که یک دنیا بها باشی ،نتونی که رها باشی
چقدر سخته
که بارونی بشی هر شب ،نتونی آسمون باشی
چقدر سخته
که چشمات رنگ غم باشه ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته
که عشقت آسمون باشه ، ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته
کلامت ساده پرپر شه، نتونی ناجی اش باشی
چقدر سخته
که رفتن راه آخر شه ،نتونی راهی اش باشی
چقدر سخته
تو خونت عین مهمون شی ،بپوسی
دست ویرون شی
چقدر سخته
دلت پر باشه ، ساکت شی
ولی تو سینه ، داغون شی
چقدر سخته
که یک دنیا صدا باشی
ولی از صحنه ی خوندن جدا باشی
چقدر سخته
که نزدیک خدا باشی ولی غرقِ اَدا باشی !
(ترانه چقدر سخته (رضا صادقی) )
.
.
و آن زمان که عاشق می شوی
و می دانی که عشقی هست
و باور داری کسی تو را دوست دارد
و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو می ماند...
در آن لحظات می فهمی
دوست داشتن چقدر زیباست
و آن زمان که کسی در فراسوی خیال تو نیست
و تو تنهای تنها
در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی
تنها اوست(خدا) که به تو
آرامش خیال می دهد...
.
.
بهار آمد تا بگوید :
حتی اگر نمی شود که همیشه سبز ماند ،
ولی می توان
دوباره و دوباره و دوباره
سبز و پر شکوفه و پر از جوانه شد..
(خسرو شکیبایی)
(خدا درِ فرصت برای شروعِ جدید، همیشه باز گذاشته)
.
.
ﻧﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﯽ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻧﺪﻭﻩ
ﻭ ﻧﻪ ﻫﯿﭽﯿﮏ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡِ ﺍﯾﻦ ﺁﺑﺎﺩﯼ ..
ﺑﻪ ﺣﺒﺎﺏِ ﻧﮕﺮﺍﻥِ ﻟﺐ ﯾﮏ ﺭﻭﺩ ، ﻗَﺴﻢ
ﻭ ﺑﻪ ﮐﻮﺗﺎﻫﯽ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺷﺎﺩﯼ ﮐﻪ ﮔﺬﺷﺖ،
ﻏﺼﻪ ﻫﻢ ﻣﯽ ﮔﺬﺭﺩ!
ﺁﻧﭽﻨﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺧﺎﻃﺮﻩ ﺍﯼ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ..
ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎ ﻋﺮﯾﺎﻧﻨﺪ.
ﺑﻪ ﺗﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﺧﻮﺩ،ﺟﺎﻣﻪ ﺍﻧﺪﻭﻩ ﻣﭙﻮﺷﺎﻥ
ﻫــﺮﮔﺰ..
(ســهراب سپهری)
.
.
به راستی چه سخت است
خندان نگهداشتن لب ها؛
در زمان گریستن قلب ها
و تظاهر به خوشحالی در اوج غمگینی؛
و چه دشوار و طاقت فرساست،
گذراندن روزهای تنهایی؛
در حالی که تظاهر می کنی
هیچ چیز برایت اهمیت ندارد؛
اما چه شیرین است
در خاموشی و خلوت،
به حال خود گریستن..
و فقط خداست ، آرام بخش دلها !
.
زندگی فیلم است؛
کارگردان آن خدا؛
تصویر برداران آن فرشتگان؛
و بازیگرانِ آن نیز،ما هستیم؛
پس سعی کنیم
در جشنواره ی آخرت اُسکار بگیریم..
.